هفته نامه سایه سال 1389
دکتر فاطمه خادم لو
اجتماعی شدن یا جامعه پذیری اصطلاحی است در بین جامعه شناسان که فرایند آموزش ارزش ها، تشکیل باورها و طرز تلقی ها و فراگیری رفتارهای متناسب با هنجارهای پذیرفته شده ی یک جامعه را دربر می گیرد.
با تحقق فرایند اجتماعی شدن فرد، هویت یا «من» اجتماعی پیدا می کند و دانستنی های ضرور پیشین را جهت انجام درست نقش های اجتماعی کسب می کند و در واقع فرایند اجتماعی شدن، یک پذیرش قلبی است که کودک در آن متولد شده است.
این فراگرد چیزی است که کودک از طریق آن خو گرفتن با هنجارهای اجتماعی را می آموزد و بالاتر از آن درونی می کند؛ و دوام جامعه و انتقال آن را از نسلی به نسل دیگر امکان پذیر می سازد.
در بین جوامع عوامل مختلفی نقش کارگزاران اجتماعی شدن را بازی می کنند و آن را تسهیل می نمایند. از جمله این کارگزاران: خانواده، مدرسه و وسایل ارتباط جمعی هستند که عوامل اساسی در اجتماعی شدن محسوب می شوند.
در این مقاله نقد و بررسی خود را بر روی وسایل ارتباط جمعی و شبکه های اجتماعی به خصوص رسانه تلویزیون به عنوان یکی از عوامل اساسی متمرکز می کنیم. با توجه به این که در دهه های اخیر و دنیای مدرن تلویزیون یکی از تاثیرگذارترین رسانه های جمعی شناخته شده است؛ جا دارد که توجه و دقت بیشتری در خصوص برنامه های آن انجام گیرد و مسوولین مرتبط با این حوزه دقت نظر خود را مبذول فرمایند.
تلویزیون جزو رسانه های ارتباط جمعی می باشد که به صورت یک سویه و بدون کنش متقابل، اطلاعات خود را در ذهن و ناخودآگاه بیننده و شنونده خود جای می دهد؛ بنابراین در صورت به خطا رفتن در این مورد قطعا خسارت های جبران ناپذیری به فرهنگ جامعه وارد خواهد شد.
کودکان و نوجوانان در مرحله ای از رشد فکری و ذهنی قرار دارند که سنین بسیار حساس و قابل توجهی را در بر می گیرد. با توجه به این که کودکان در دوران رشد خود مرحله های «نمایشی» و «بازی» را در حین بالندگی فیزیکی و فکری می گذرانند، بنابراین قابل توجه است که ما در ارائه اطلاعات و الگوها به این قشر و گروه سنی دقت فراوانی مبذول نماییم.
مرحله های نمایشی و بازی مراحلی از رشد است که کودک در فرایند اجتماعی شدن خود را در قالب الگوهایی که مشاهده کرده است قرار می دهد.
کودکان در مرحله ای از رشد قرار دارند که برخلاف بزرگسالان قدرت تجزیه و تحلیل کامل اطلاعات با معیار خوبی و بدی ندارند؛ در حالی که بزرگسالان به خاطر داشتن قوه ی تمییز و تشخیص که در طول رشد ذهنی و تجارب کسب کرده اند، این توان را دارند.
پس لازم است که اطلاعاتی که به کودکان ارائه می شود، با این ذهنیت هماهنگ باشد که قرار است این اطلاعات الگوهای ذهنی کودکان را بسازد و توجه شود که الگوهای کارآمد و توانمند در ذهن کودکان ساخته شود تا در آینده از آن الگوهای ساخته شده بتوانند شخصیت قدرتمند بسازند و در جامعه پیاده سازی کنند.
بدود دیدگاه